هوش مصنوعی: این شعر عرفانی و غنایی، به ستایش معشوق ازلی و تأثیر وجود او بر جهان آفرینش می‌پردازد. شاعر با تصاویر زیبا و استعاره‌های عمیق، توصیف می‌کند که چگونه همه‌ی هستی به‌خاطر معشوق آفریده شده و همه‌چیز در جهت جلب توجه اوست. از بوی خوش تا نور ستارگان، همه نشانه‌هایی از عشق به معشوق هستند.
رده سنی: 16+ محتوا دارای مفاهیم عمیق عرفانی و استعاره‌های پیچیده است که درک آن‌ها به بلوغ فکری و آشنایی با ادبیات عرفانی نیاز دارد.

غزل شمارهٔ ۳۳۶

از سر ازل پرده به بوی تو گشادند
اول در ایجاد بروی تو گشادند

آمد چو به بازار عیان درج حقایق
اول سر آن حقه ببوی تو گشادند

آفاق پر از غالیه مشگ ختن شد
آن دم که سر طره موی تو گشادند

صحرای زمین را همه ایوان تو کردند
درهای سموات بروی تو گشادند

املاک همه جانب تو گوش نهادند
افلاک همه چشم بسوی تو گشادند

انجم همه نور از رخ زیبای تو بردند
بر عارض شب طره ز موی تو گشادند

از باده‌ات ارواح چو یکجرعه چشیدند
جام از تو گرفتند و سبوی تو گشادند

چون روی تو دیدند نظر از همه بستند
نظارگیان پای بکوی تو گشادند

اکوان کمر خدمت والای تو بستند
ابواب سعادت چو بروی تو گشادند

چون کعبه مقصود تو بودی دو جهانرا
آن قافله را راه بسوی تو گشادند

از چشمه فیض ازلی گشت روان فیض
این آب حیاتی که بجوی تو گشادند
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۳۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۳۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.