۴۱۹ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۵۰۰

ای رهنمای گم شدگان اهدنا الصراط
وی چشم راه روان اهدنا الصراط

در دوزخ هوا و هوس مانده‌ایم زار
گم کرده‌ایم راه جنان اهدنا الصراط

بگذشت عمر در لعب و لهو بی خودی
شاید تدارکی بتوان اهدنا الصراط

ره دور وقت دیر و شب تار و صد خطر
مرکب ضعیف و جاده نهان اهدنا الصراط

غولی ز هر طرف ره وا مانده زنده
آه از صفیر راهزنان اهدنا الصراط

نی ره بسوی سود و نه سوی زیان بریم
ای از تو سود و از تو زیان اهدنا الصراط

از شارع هوا و هوس در نمی‌رویم
گاهی در این و گاه در آن اهدنا الصراط

رفتند اهل دل همه با کاروان جان
ما مانده‌ایم بی‌دل و جان اهدنا الصراط

گم گشت فیض و راه بجائی نمیبرد
ای رهنمای گمشدگان اهدنا الصراط
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۹۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۰۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.