هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و غزل‌گونه، زیبایی و جذابیت معشوق را توصیف می‌کند و احساسات شاعر را نسبت به او بیان می‌دارد. شاعر از غیرت و رشک دیگران به معشوق سخن می‌گوید و از عشق و دلباختگی خود می‌نالد. همچنین، او از معشوق می‌خواهد که به او رحم کند و دل و جانش را نگیرد.
رده سنی: 16+ محتوا شامل مفاهیم عاشقانه و احساسی عمیق است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از زبان شعر کلاسیک و استعاره‌های پیچیده ممکن است برای گروه‌های سنی پایین نامناسب باشد.

غزل شمارهٔ ۵۵۰

میبرد غیرت ز حسن تو ملک
رشک دارد بر تو خورشید فلک

کو ملکرا چشم و ابروی چنین
کی بود حور جنانرا این نمک

از میانت میشوم من در گمان
وز دهانت نیز می افتم بشک

نی توانم نفی و نی اثبات کرد
دیده کس بود و نبود مشترک

دل ز من بردی و قصد جان کنی
رحم کن بگذار با من زین دو یک

هم دل و هم جان چه‌سان شاید گرفت
عدل کن الروح لی و القلب لک

فیض را گر زان دهان لطفی کنی
آب حیوانی زید ور نه هلک
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۴۹
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۵۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.