۳۵۰ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۶۳۱

زهر قهر ار تو کنی در جامم
خوشتر از شهد بود در کامم

نوش لطف تو چه شکر نوشم
زهر قهر تو چه شهد آشامم

کی ز چنگال بلا اندیشم
من که شاهین غمت را رامم

ای ز چشمت دو جهان مست و خراب
تهی از باده مگردان جامم

لطفها چند کنی در پرده
پرده برگیر و بر آور کامم

بی‌لقای تو ندارم آرام
چون کنم چون کنم تو آرامم

کامفیض از تو دمی تلخ مباد
ای ز الطاف تو شیرین کامم
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۳۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۳۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.