هوش مصنوعی: شاعر در این متن از رهایی از قید و بندهای دنیوی و زهد ریایی سخن می‌گوید و به دنبال وصال با معشوق و رسیدن به حالتی از بی‌خودی و صفا از طریق می و عشق است. او می‌خواهد با کنار گذاشتن ناموس و ننگ، به حقیقت عشق و وصال برسد.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عرفانی و استفاده از استعاره‌هایی مانند می و مستی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامناسب یا نامفهوم باشد. همچنین، برخی مضامین مانند کنار گذاشتن ناموس و ننگ نیاز به درک بالاتری از زندگی و فلسفه دارد.

غزل شمارهٔ ۶۹۵

ای دل بیا که بر در میخانه جا کنیم
وان مستی که فوت شد از ما قضا کنیم

تا کی ز زهد خشک گرانان صومعه
خود را سبک کنیم و دل از قصه وا کنیم

چندی میان اهل صفا صاف می‌کشیم
خود را بطور صاف کشان آشنا کنیم

گر صاف می بما ندهند اهل میکده
ما درد خود بدُردی ساغر دوا کنیم

ساقی بیار می که بدل غصه شد گره
شاید بمی ز دل گره غصه وا کنیم

بیخود شویم یکنفس از جام وصل دوست
تا دردهای خویش یکایک دوا کنیم

درهم دریم پردهٔ ناموس و ننگ را
زین طاعت ریائی خود را رها کنیم

ناموس و ننگ را بمی ارغوان دهیم
در دست عشق توبه ز زهد ریا کنیم

فیض از شراب عشق اگر جرعهٔ‌ گشیم
در راه دوست هم دل و هم جان فدا کنیم
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۹۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۹۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.