۳۳۹ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۷۱۲

ز نهار مکن ای جان این درد مرا درمان
این درد مرا درمان زنهار مکن ای جان

لطف ار کنی و احسان کن درد مرا افزون
کن درد مرا درمان لطف ار کنی و احسان

یکذره غم جانان خوشتر بود از صد جان
خوشتر بود از صد جان یکذره غم جانان

دردم ده و جان بستان ای منبع هر احسان
ای منبع هر احسان دردم ده و جان بستان

جان میکندت قربان آنکس که دلش بردی
آنکس که دلش بردی جان میکندت قربان

میسر کن و بی‌سامان دیوانهٔ عشقت را
دیوانهٔ عشقت را بی سر کن و بی سامان

بر همزن و ویران کن اقلیم وجود فیض
اقلیم وجود فیض بر همزن و کن ویران
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۱۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۱۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.