هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از درد عشق و جدایی سخن می‌گوید و از معشوق می‌خواهد که با لطف و احسان خود، درد را درمان کند. شاعر بیان می‌کند که حتی ذره‌ای غم معشوق از صد جان برایش ارزشمندتر است و حاضر است جان خود را فدای معشوق کند. همچنین، از دیوانگی عشق و ویرانی وجود خود در راه عشق سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه‌ای که در این شعر وجود دارد، ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای عرفانی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه دارد.

غزل شمارهٔ ۷۱۲

ز نهار مکن ای جان این درد مرا درمان
این درد مرا درمان زنهار مکن ای جان

لطف ار کنی و احسان کن درد مرا افزون
کن درد مرا درمان لطف ار کنی و احسان

یکذره غم جانان خوشتر بود از صد جان
خوشتر بود از صد جان یکذره غم جانان

دردم ده و جان بستان ای منبع هر احسان
ای منبع هر احسان دردم ده و جان بستان

جان میکندت قربان آنکس که دلش بردی
آنکس که دلش بردی جان میکندت قربان

میسر کن و بی‌سامان دیوانهٔ عشقت را
دیوانهٔ عشقت را بی سر کن و بی سامان

بر همزن و ویران کن اقلیم وجود فیض
اقلیم وجود فیض بر همزن و کن ویران
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۱۱
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۱۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.