۳۲۷ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۱۱۸۴

بیا با تو مرا کاراست امروز
مرا سودایِ گُلْزاراست امروز

بیا دِلْدارِ من دِلْداری‌یی کُن
که روزِ لُطف و ایثاراست امروز

دلِ من جامه‌ها را می‌دَرانَد
که روز وَصلِ دِلْداراست امروز

بِخَندانْ جانِ ما را از جَمالی
که بر گُلْبَرگ و گُلْناراست امروز

چرا جان‌ها بَر آن لبْ مَست گشتند؟
که آن جا نُقْلِ بسیاراست امروز

نَوایِ طوطیان آفاقْ پُر شُد
که شِکَّرها به خَروارست امروز
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۱۸۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۱۸۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.