۳۴۹ بار خوانده شده

غزل شمارهٔ ۷۴۷

خدایا مرا از من آزاد کن
ضمیرم بعشق خود آباد کن

سرم را بیاد خودت زنده کن
روان مرا منبع یاد کن

بروی خودت باز کن دیده‌ام
دلم را بنظاره‌ات شاد کن

خرابم کن از مستی و بیخودی
وجودم بویرانی آباد کن

بفردوس اعلام راهی نما
بعلم لدنیم ارشاد کن

درونم باسرار معمور دار
برونم بطاعات آباد کن

ز شیطان و نفسم پناهی بده
ز جور اعادیم آزاد کن

بس اندوه و غم بر سر هم نشست
گشادی بده سینه را شاد کن

بود فیض دربند خود تا بکی
خدایا دلی از من آزاد کن
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۴۶
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۴۸
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.