هوش مصنوعی: این شعر از عشق و درد ناشی از آن سخن می‌گوید. شاعر بیان می‌کند که درد عشق با شادی آمیخته است و عشق به تمام وجودش نفوذ کرده است. او از گریه‌هایش در دریای عشق و غم‌های پی در پی می‌گوید، اما در نهایت از درد عشق به عنوان منبع فیض و شفا یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عشق و دردهای عرفانی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و مفاهیم عرفانی نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۸۲۱

ای که دردت با دوا آمیخته
در غمت بس خرمی انگیخته

با تو تا پیوند محکم کرده‌ام
رشتهٔ جان از جهان بگسیخته

مهر تو بگرفته سر تا پای من
عشق تو با جان و دل آمیخته

بر درخت عشق در باغ دلم
میوه‌های گونه گون آویخته

دیدهٔ گریانم از دریای عشق
در کنار درّ و گوهر ریخته

کهنه غربال فلک بر سر مرا
نو بنو غم بر سر غم ریخته

هم ز دردت کن دوا این درد فیض
ای ز دردت صد دوا انگیخته
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۸۲۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۸۲۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.