هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر به ستایش صلاح‌الدین و عدالت او می‌پردازد و از دشمنان خود شکایت می‌کند. او بیان می‌کند که دشمنانش در پی آسیب رساندن به او هستند، اما او به لطف حمایت صلاح‌الدین و هنر خود، از آن‌ها انتقام خواهد گرفت. شاعر همچنین از خداوند به خاطر فرستادن چنین رهبری برای مردم سپاسگزاری می‌کند.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم پیچیده‌ای مانند عدالت، انتقام، و روابط سیاسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، اشاره به خشونت (مانند ریختن خون) ممکن است برای کودکان مناسب نباشد.

قطعه شمارهٔ ۴۰

مشیر ملک و صلاح زمانه عزالدین
که هر چه هست به جز خدمت تو نیست صلاح

هرآنچه بر دل خصمت گذشته کج بوده
مگر به روز نبرد تو در سهام و رماح

به هر زمین که گذر کرده باد آبادی
نسیم معدلتت جسته از مهب ریاح

بزگوارا یک شمه بشنو از حالم
که چیست بر دلم از گردش صباح و رواح

جماعتی چه جماعت سه چار بی سر و بن
همه به خصمی من بر کشیده قلب و جناح

بر آن امید نشسته که خون من ریزند
که هر چه بود به جز خونشان نبود مباح

بجز هنر همه جرمم دعای دولت توست
که عقد منتظمش کرد روزگار و شاح

به دولت تو بر آرم دمارشان از سر
مرا زبان چو خنجر کفایت است صلاح

تو دیرمان به جهان و جهانیان که تو را
بدین به خلق فرستاد رازق فتاح
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:قطعه شمارهٔ ۳۹
گوهر بعدی:قطعه شمارهٔ ۴۱
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.