هوش مصنوعی: شاعر در این متن از احساسات و تجربیات عاشقانه و عرفانی خود سخن می‌گوید. او از شوق دیدار معشوق، مستی و بی‌خودی در عشق، و تأثیر موسیقی و شراب بر روح و روان خود یاد می‌کند. همچنین، به تضاد بین عقل و عشق اشاره می‌کند و اینکه عشق چگونه عقل را از کار می‌اندازد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال قابل درک نباشد. همچنین، اشاره‌هایی به مستی و شراب وجود دارد که مناسب سنین پایین نیست.

بخش ۵۲ - غزل

شوق می ام نیمه شب بر در خمار برد
بوی گلم صبح دم بر صف گلزار برد

ناله چنگ مغان آمد و گوشم گرفت
بیخودم از صومعه بر در خمار برد

با همه مستی مرا پیر مغان بار داد
هرچه ز هستی من یافت به یکبار برد

ساقی ام از یک جهت ساقر و پیمانه داد
مطربم از یک طرف خرقه و دستار برد

همچو گلم مدتی عشق در آتش نهاد
عاقبت آب مرا بر سر بازار برد

کار چو با عقل بود عشق مجالی نداشت
عشق درآمد ز در عقل من از کار برد
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۵۱ - نصیحت مهراب به جمشید
گوهر بعدی:بخش ۵۳ - دیدن جمشید ،خورشید را در باغ
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.