هوش مصنوعی:
شاعر در این متن ابراز عشق و وفاداری بیحد خود را به معشوق بیان میکند. او حاضر است هر خدمتی را انجام دهد، حتی اگر به قیمت جانش تمام شود. شاعر خود را به شمعی تشبیه میکند که در راه معشوق آب میشود و به ذرهای که دور خورشید میگردد. او تأکید میکند که حتی پس از مرگ نیز عشقش ادامه خواهد داشت.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عاشقانه عمیق و استعارههای پیچیده است که درک آنها به بلوغ فکری و شناختی نیاز دارد. همچنین، اشاره به مرگ و فنا ممکن است برای مخاطبان جوان تر سنگین باشد.
بخش ۵۴ - غزل
خواهم که امشب خدمتی چون ساقر اندر خور کنم
کاری که فرمایی مرا فرمان به چشم و سر کنم
چو عکس خورشید از هوا روزی که افتم در برت
گر در ببندی خانه را ، از روزنت سر بر کنم
چون شمع من در انجمن میریزم آب خویشتن
از دست خود شاید که من خاک سیه بر سر کنم
ار درد سودایت هنوز این کاسه سر پر بود
فردا که از خاک لحد چون لاله من سر بر کنم
لاف هواداری زدم با آفتابی لاجرم
چون ذره می گردم به جان تا خدمتش درخور کنم
کاری که فرمایی مرا فرمان به چشم و سر کنم
چو عکس خورشید از هوا روزی که افتم در برت
گر در ببندی خانه را ، از روزنت سر بر کنم
چون شمع من در انجمن میریزم آب خویشتن
از دست خود شاید که من خاک سیه بر سر کنم
ار درد سودایت هنوز این کاسه سر پر بود
فردا که از خاک لحد چون لاله من سر بر کنم
لاف هواداری زدم با آفتابی لاجرم
چون ذره می گردم به جان تا خدمتش درخور کنم
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۵
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۵۳ - دیدن جمشید ،خورشید را در باغ
گوهر بعدی:بخش ۵۵ - دربند افتادن خورشید به دستور افسر، مادرش
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.