هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و عرفانی است که در آن شاعر از عشق و سودای معشوق سخن می‌گوید. او از دل‌سوختگی و مستی نگاه معشوق می‌گوید و بیان می‌کند که عشق او را از هر چیزی بی‌نیاز کرده است. همچنین، بخشی از شعر به گفتگوی بین معشوق و عاشق می‌پردازد که در آن معشوق از جفاهای خود سخن می‌گوید و عاشق با وجود همه‌ی این‌ها، وفادار می‌ماند.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند «خون دل» و «جفا» نیاز به سطحی از بلوغ فکری برای درک عمیق‌تر دارند.

بخش ۷۱ - غزل

مرا در جام خون دل مدام است
برون زین می بر اهل دل حرام است

می ام عشق است و جز سودای آن می
گر آید در سرم، سودای خام است

هر آنکس را که مهر دوست با جان
مقابل نیست چون مه ناتمام است

اگر کام تو آزار دل ماست
بحمدالله دل ما دوستکام است

شب تار من از روی تو روز است
صباح عیش از زلف تو شام است

مرا چشم تو کرد از یک نظر مست
چه محتاج می و ساقی و جام است

ملک چون ناز یار نازنین دید
فرود آورد سر پایش ببوسید

به زاری گفت: «ای جان جهانم
گل باغ دل و سرو روانم

جفا گفتی و حق بر جانب تست
بلی کاندر وفا سخت آمدم سست

تو این بند از برای من کشیدی
تو این جور از جفای من کشیدی

مرا گفتی که تا کی می پرستی
مرا از چشم تست این عین مستی
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۱
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۷۰ - رفتن جمشید به دژ خورشید و دیدن او
گوهر بعدی:بخش ۷۲ - غزل
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.