هوش مصنوعی:
مهراب در این متن به ستایش از دختری به نام خورشید عذرا میپردازد و او را بینظیر و برتر از همه توصیف میکند. او اشاره میکند که هر کسی جفتی از جنس خود مییابد، اما خداوند بیهمتا و بینیاز از یار است. همچنین، او برتری خورشید عذرا را در زیر چادر پیروزه برمیشمرد و از خلوتهای شبانهروزی او با ماه سخن میگوید.
رده سنی:
15+
متن دارای مفاهیم عرفانی و فلسفی است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعارهها و تشبیههای پیچیده نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد که معمولاً در نوجوانان و بزرگسالان یافت میشود.
بخش ۷۵ - پاسخ مهراب به افسر
بدو مهراب گفت ای افسر روم
به تو آباد باد این کشور روم
کنون در زیر این پیروزه چادر
کسی را نیست چون خورشید دختر
کسی دانم به تنهایی نسازد
که تنهایی خدا را می برازد
ز جنس خویش گیرد هرکسی جفت
خدایست آنکه بی یار است و بی جفت
درین نه پرده پیروزه پیکر
زن از خورشید عذرا نیست برتر
به هر ماهی شبانروزی به خلوت
کند در خانه ای با ماه صحبت
به تو آباد باد این کشور روم
کنون در زیر این پیروزه چادر
کسی را نیست چون خورشید دختر
کسی دانم به تنهایی نسازد
که تنهایی خدا را می برازد
ز جنس خویش گیرد هرکسی جفت
خدایست آنکه بی یار است و بی جفت
درین نه پرده پیروزه پیکر
زن از خورشید عذرا نیست برتر
به هر ماهی شبانروزی به خلوت
کند در خانه ای با ماه صحبت
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بخش ۷۴ - قطعه
گوهر بعدی:بخش ۷۶ - قطعه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.