۲۸۱ بار خوانده شده

بخش ۸۱ - غزل

مخورانده که همه کار به کام تو شود
شادی آید ز بن گوش غلام تو شود

آنکه یاقوت لبش در نظر تست مدام
شکرین پسته او نقل مدام تو شود

بعد از این خطبه اقبال به نام تو کند
عاقبت سکه خورشید به نام تو شود

آخر این مرغ همایون که دلت دانه اوست
آید از روی هوا بسته دام تو شود

چشم ارباب نظر خلوت خاصت گردد
خون اصحاب غرض جرعه جام تو شود
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بخش ۸۰ - غزل
گوهر بعدی:بخش ۸۲ - آزاد شدن خورشید
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.