۲۷۱ بار خوانده شده
این مثل در زمانه معروف است
که عملها به وقت موقوف است
باش راضی بدانچه او دهدت
گر همه زشت، ورنکو دهدت
نیک و بد نفع و ضر و راحت ورنج
کز تو بگذشت در سرای سپنج،
یا چو افسانهایست یا خوابی
یا چو در بها روان آبی
حاصل عمر جز یکی دم نیست
و آن دم از رنج و غم مسلم نیست
نفسی کز تو بگذرد آن رفت
در پی آن نفس نه بتوان رفت
کوش تا آن نفسکه آید پیش
نشود از تو فوت ای درویش
از سر نفس خیز بهر خدای
تا شوی روشناس هردوسرای
در ره عشق او بلاکش باش
همچو ایوب در بلا خوش باش
چون در آید بلا، مگردان روی
روی درحق کن و «رضینا» گوی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
که عملها به وقت موقوف است
باش راضی بدانچه او دهدت
گر همه زشت، ورنکو دهدت
نیک و بد نفع و ضر و راحت ورنج
کز تو بگذشت در سرای سپنج،
یا چو افسانهایست یا خوابی
یا چو در بها روان آبی
حاصل عمر جز یکی دم نیست
و آن دم از رنج و غم مسلم نیست
نفسی کز تو بگذرد آن رفت
در پی آن نفس نه بتوان رفت
کوش تا آن نفسکه آید پیش
نشود از تو فوت ای درویش
از سر نفس خیز بهر خدای
تا شوی روشناس هردوسرای
در ره عشق او بلاکش باش
همچو ایوب در بلا خوش باش
چون در آید بلا، مگردان روی
روی درحق کن و «رضینا» گوی
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:فصل فی التسلیم
گوهر بعدی:فصل فی البلا
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.