هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر عاشقانه و عرفانی، از عشق زمینی و آسمانی سخن میگوید و بیان میکند که تنها خواستهاش معشوق است و نه چیز دیگر. او از راحتی و شادیهای دنیوی میگریزد و حتی بلا و نامرادی را به جای آسایش میپذیرد. شاعر با غم و درد آشناست و آن را بخشی از وجود خود میداند. در نهایت، او آرزوی وصال با معشوق و آزادی روح خود را دارد.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه، استفاده از استعارهها و نمادهای پیچیده، و بیان احساسات شدید ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. این متن更适合 افرادی که با ادبیات کلاسیک فارسی آشنایی دارند و میتوانند مفاهیم عمیق آن را درک کنند.
تشنهٔ درد
نه راحت از فلک جویم نه دولت از خدا خواهم
و گر پرسی چه میخواهی؟ تو را خواهم تو را خواهم
نمیخواهم که با سردی چو گل خندم ز بیدردی
دلی چون لاله با داغ محبت آشنا خواهم
چه غم کان نوش لب در ساغرم خونابه میریزد
من از ساقی ستم جویم من از شاهد جفا خواهم
ز شادیها گریزم در پناه نامرادیها
به جای راحت از گردون بلا خواهم بلا خواهم
چنان با جان من ای غم درآمیزی که پنداری
تو از عالم مرا خواهی من از عالم تو را خواهم
به سودای محالم ساغر می خنده خواهد زد
اگر پیمانهٔ عیشی در این ماتمسرا خواهم
نیابد تا نشان از خاک من آیینه رخساری
رهی خاکستر خود را همآغوش صبا خواهم
و گر پرسی چه میخواهی؟ تو را خواهم تو را خواهم
نمیخواهم که با سردی چو گل خندم ز بیدردی
دلی چون لاله با داغ محبت آشنا خواهم
چه غم کان نوش لب در ساغرم خونابه میریزد
من از ساقی ستم جویم من از شاهد جفا خواهم
ز شادیها گریزم در پناه نامرادیها
به جای راحت از گردون بلا خواهم بلا خواهم
چنان با جان من ای غم درآمیزی که پنداری
تو از عالم مرا خواهی من از عالم تو را خواهم
به سودای محالم ساغر می خنده خواهد زد
اگر پیمانهٔ عیشی در این ماتمسرا خواهم
نیابد تا نشان از خاک من آیینه رخساری
رهی خاکستر خود را همآغوش صبا خواهم
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:جلوهٔ ساقی
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.