هوش مصنوعی: این متن شعری عاشقانه و فلسفی است که از تصاویر طبیعی مانند گل، آب، آتش، ماه و آفتاب برای بیان احساسات عمیق و تأملات انسانی استفاده می‌کند. شاعر از گذر زمان، عشق، تنهایی و حیرت انسان در برابر جهان سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عاشقانه است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از تصاویر و استعاره‌ها نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارند.

جلوهٔ ساقی

در قدح عکس تو یا گل در گلاب افتاده است؟
مهر در آیینه یا آتش در آب افتاده است؟

بادهٔ روشن دمی از دست ساقی دور نیست
ماه امشب همنشین با آفتاب افتاده است

خفته از مستی به دامان ترم آن لاله‌روی
برق از گرمی در آغوش سحاب افتاده است

در هوای مردمی از کید مردم سوختیم
در دل ما آتش از موج سراب افتاده است

طی نگشته روزگار کودکی پیری رسید
از کتاب عمر ما فصل شباب افتاده است

آسمان در حیرت از بالانشینیهای ماست
بحر در اندیشه از کار حباب افتاده است

گوشهٔ عزلت بود سرمنزل عزت رهی
گنج گوهر بین که در کنج خراب افتاده است
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:پرنیان‌پوش
گوهر بعدی:تشنهٔ درد
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.