هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از رنجها و ناکامیهای عاشقانه خود میگوید. او از جفاهای دیده شده، دوری از معشوق و سوختن در آتش فراق سخن میگوید و بیان میکند که با دوری معشوق، آرامش و راحتی از او گرفته شده است. شاعر از معشوق میخواهد که یا به سوی او بازگردد یا کاملاً او را رها کند، زیرا در انتظار او جانش به لب رسیده است.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسات پیچیده مانند فراق، اندوه و انتظار در شعر وجود دارد که درک آنها برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از مضامین مانند 'سوختن در آتش فراق' یا 'جان به لب رسیدن' ممکن است برای سنین پایین سنگین باشد.
حاصل عمر
بس که جفا ز خار و گل دید دل رمیدهام
همچو نسیم از این چمن پای برون کشیدهام
شمع طرب ز بخت ما آتش خانهسوز شد
گشت بلای جان من عشق به جان خریدهام
حاصل دور زندگی صحبت آشنا بود
تا تو ز من بریدهای من ز جهان بریدهام
تا به کنار بودیَم بود به جا قرار دل
رفتی و رفت راحت از خاطر آرمیدهام
تا تو مراد من دهی کشته مرا فراق تو
تا تو به داد من رسی من به خدا رسیدهام
چون به بهار سر کند لاله ز خاک من برون
ای گل تازه یاد کن از دل داغ دیدهام
یا ز ره وفا بیا یا ز دل رهی برو
سوخت در انتظار تو جان به لب رسیدهام
همچو نسیم از این چمن پای برون کشیدهام
شمع طرب ز بخت ما آتش خانهسوز شد
گشت بلای جان من عشق به جان خریدهام
حاصل دور زندگی صحبت آشنا بود
تا تو ز من بریدهای من ز جهان بریدهام
تا به کنار بودیَم بود به جا قرار دل
رفتی و رفت راحت از خاطر آرمیدهام
تا تو مراد من دهی کشته مرا فراق تو
تا تو به داد من رسی من به خدا رسیدهام
چون به بهار سر کند لاله ز خاک من برون
ای گل تازه یاد کن از دل داغ دیدهام
یا ز ره وفا بیا یا ز دل رهی برو
سوخت در انتظار تو جان به لب رسیدهام
وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
۱۰۴۸
حمایت مالی از گوهرین
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:خشکسال ادب
گوهر بعدی:جلوه نخستین
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.