هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از درد دوری از معشوق و رنج‌های عشق نافرجام می‌گوید. او با تصاویری مانند گریه‌های بی‌حاصل، سایه‌وار بودن در کوی معشوق، و امیدهای باطل، احساسات خود را بیان می‌کند. همچنین از آمیختگی روح و جان با معشوق و مستی ناشی از عشق سخن می‌گوید. در نهایت، قلبش همچون دریا در طوفان غم می‌لرزد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مضامین عاشقانه‌ی عمیق و احساسات پیچیده است که درک آن برای نوجوانان و بزرگسالان مناسب‌تر است. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و تشبیهات ادبی ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال دشوار باشد.

دریادل

دور از تو هر شب تا سحر گریان چو شمع محفلم
تا خود چه باشد حاصلی از گریهٔ بی حاصلم؟

چون سایه دور از روی تو افتاده‌ام در کوی تو
چشم امیدم سوی تو وای از امید باطلم

از بس که با جان و دلم ای جان و دل آمیختی
چون نکهت از آغوش گل بوی تو خیزد از گلم

لبریز اشکم جام کو؟ آن آب آتش فام کو؟
و آن مایهٔ آرام کو؟تا چاره سازد مشکلم

در کار عشقم یار دل آگاهم از اسرار دل
غافل نیم از کار دل وز کار دنیا غافلم

در عشق و مستی داده‌ام بود و نبود خویشتن
ای ساقی مستان بگو دیوانه‌ام یا عاقلم

چون اشک می‌لرزد دلم از موج گیسویی رهی
با آن که در طوفان غم دریادلم دریادلم
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:آیینهٔ روشن
گوهر بعدی:سیه مست
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.