۴۳۶ بار خوانده شده

آزاده

بر خاطر آزاده غباری ز کسم نیست
سرو چمنم شکوه ای از خار و خسم نیست

از کوی تو بی ناله و فریاد گذشتم
چون قافله عمر نوای جرسم نیست

افسرده ترم از نفس باد خزانی
کآن تو گل خندان نفسی هم نفسم نیست

صیاد ز پیش آید و گرگ اجل از پی
آن صید ضعیفم که ره پیش و پسم نیست

بی خحصلی و خواری من بین که در این باغ
چون خار به دامان گلی دسترسم نیست

از تنگدلی پاس دل تنگ ندارم
چندان کشم اندوه که اندوه کسم نیست

امشب رهی از میکده بیرون ننهم پای
آزرده دردم دو سه پیمانه بسم نیست
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:پشیمانی
گوهر بعدی:مکتب عشق
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.