هوش مصنوعی:
این شعر عاشقانه و عارفانه، بیانگر درد و رنج عشق ناکام و نگاه تحقیرآمیز دیگران به عاشق است. شاعر از یار ناسازگار و بیاعتنای خود شکایت میکند و در عین حال، به عشق خود پایبند است. او از ناتوانی زمانه در برابر عشق سخن میگوید و کمال یار را در چشم دیگران عیب میداند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی موجود در شعر ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از واژگان و استعارهها نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربهی زندگی برای درک کامل دارند.
در سایه سرو
حال تو روشن است دلا از ملال تو
فریاد از دلی که نسوزد به حال تو
ای نوش لب که بوسه به ما کرده ای حرام
گر خون ما چو باده بنوشی حلال تو
یاران چو گل به سایه سرو آرمیده اند
ما و هوای قامت با اعتدال تو
در چشم کس وجود ضعیفم پدید نیست
باز آ که چون خیال شدم از خیال تو
در کار خود زمانه ز ما ناتوان تر است
با ناتوان تر از تو چه باشد جدال تو؟
خار زبان دراز به گل طعنه می زند
در چشم سفله عیب تو باشد کمال تو
ناساز گشت نغمه جان پرورت رهی
باید که دست عشق دهد گوشمال تو
فریاد از دلی که نسوزد به حال تو
ای نوش لب که بوسه به ما کرده ای حرام
گر خون ما چو باده بنوشی حلال تو
یاران چو گل به سایه سرو آرمیده اند
ما و هوای قامت با اعتدال تو
در چشم کس وجود ضعیفم پدید نیست
باز آ که چون خیال شدم از خیال تو
در کار خود زمانه ز ما ناتوان تر است
با ناتوان تر از تو چه باشد جدال تو؟
خار زبان دراز به گل طعنه می زند
در چشم سفله عیب تو باشد کمال تو
ناساز گشت نغمه جان پرورت رهی
باید که دست عشق دهد گوشمال تو
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:مکتب عشق
گوهر بعدی:حلقهٔ موج
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.