هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و عاشقی سخن می‌گوید و بیان می‌کند که تنها دغدغه‌اش عشق است. او از درد فراق و یاد یار می‌نالد و خود را با طبیعت و عناصر آن مانند موج، گیسو، صبح و خار مقایسه می‌کند. شاعر آرزو می‌کند که بتواند با یارش باشد و عاشقی کند. در نهایت، او از ناتوانی و تنهایی خود می‌گوید و تصمیم می‌گیرد در سایه‌ی خار آشیانه بسازد.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عمیق عاشقانه و احساساتی است که درک آن‌ها نیاز به بلوغ عاطفی و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای شعری ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

حلقهٔ موج

گه شکایت از گلی گه شکوه از خاری کنم
من نه آن رندم که غیر از عاشقی کاری کنم

هر زمان بی روی ماهی همدم آهی شوم
هر نفس با یاد یاری نالهٔ زاری کنم

حلقه‌های موج بینم نقش گیسویی کشم
خنده‌های صبح بینم یاد رخساری کنم

گر سر یاری بود بخت نگونسار مرا
عاشقیها با سر زلف نگونساری کنم

باز نشناسد مرا از سایه چشم رهگذار
تکیه چون از ناتوانیها به دیواری کنم

درد خود را می‌برد از یاد گر من قصه‌ای
از دل سرگشته با صید گرفتاری کنم

نیست با ما لاله و گل را سر الفت رهی
می‌روم تا آشیان در سایهٔ خاری کنم
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:در سایه سرو
گوهر بعدی:محنت‌سرای خاک
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.