۲۶۶ بار خوانده شده

سایهٔ گیسو

ای مشک سوده گیسوی آن سیمگون تنی؟
یا خرمن عبیری یا پار سوسنی؟

سوسن نه‌ای که بر سر خورشید افسری
گیسو نه‌ای که بر تن گلبرگ جوشنی

زنجیر حلقه حلقه آن فتنه گستری
شمشاد سایه گستر آن تازه گلشنی

بستی به شب ره من مانا که شبروی
بردی ز ره دل من مانا که رهزنی

گه در پناه عارض آن مشتری رخی
گه در کنار ساعد آن پرنیان تنی

گر ماه و زهره شب به جهان سایه افکنند
تو روز و شب به زهره و مه سایه افکنی

دلخواه و دلفریبی دلبند و دلبری
پرتاب و پر شکنجی پر مکر و پر فنی

دامی تو یا کمند؟ ندانم براستی
دانم همی که آفت جان و دل منی

از فتنه ات سیاه بود صبح روشنم
ای تیره شب که فتنه بر آن ماه روشنی

همرنگ روزگار منی ای سیاه فام
مانند روزگار مرا نیز دشمنی

ای خرمن بنفشه و ای توده عبیر
ما را به جان گدازی چون برق خرمنی

ابر سیه نه ای ز چه پوشی عذار ماه؟
دست رهی نه ای ز چه او را بگردنی؟
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:بنفشهٔ سخنگوی
گوهر بعدی:ماه قدح پوش
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.