۳۲۷ بار خوانده شده

ابنای روزگار

یاری از ناکسان امید مدار
ای که با خوی زشت یار نه‌ای

سگدلان لقمه خوار یکدیگرند
خون خوری گر از آن شمار نه ا ی

همچو صبحت شود گریبان چاک
ای که چون شب سیاهکار نه‌ای

پایمال خسان شوی چون خاک
گر جهانسوز چون شرار نه‌ای

ره نیابی به گنج خانه بخت
جانگزا گر بسان مار نه‌ای

تا چو گل شیوه ات کم آزاری است
ایمن از رنج نیش خار نه‌ای

روزگارت به جان بود دشمن
ای که همرنگ روزگار نه‌ای
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:شاخک شمعدانی
گوهر بعدی:موی سپید
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.