هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به توصیف یک شب عاشقانه می‌پردازد که در آن بوسه‌ای بین دو عاشق رد و بدل می‌شود. شب این راز را می‌بیند و آن را به ماه و سپس به موج دریا می‌گوید. موج به قایق و قایق به قایقران می‌گوید. قایقران این راز را به همسرش می‌گوید و همسرش آن را فاش می‌کند. در نهایت، این راز به همه می‌رسد و قصه‌گویان آن را نقل می‌کنند.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عاشقانه و نمادین است که ممکن است برای کودکان قابل درک نباشد. همچنین، موضوع رازداری و افشاگری نیاز به درک بالاتری از روابط انسانی دارد که مناسب نوجوانان و بزرگسالان است.

راز شب

شب چو بوسیدم لب گلگون او
گشت لرزان قامت موزون او

زیر گیسو کرد پنهان روی خویش
ماه را پوشید با گیسوی خویش

گفتمش : ای روی تو صبح امید
در دل شب بوسه ما را که دید؟

قصه پردازی در این صحرا نبود
چشم غمازی به سوی ما نبود

غنچهٔ خاموش او چون گل شکفت
بر من از حیرت نگاهی کرد و گفت

با خبر از راز ما گردید شب
بوسه ای دادیم و آن را دید شب

بوسه را شب دید و با مهتاب گفت
ماه خندید و به موج آب گفت

موج دریا جانب پارو شتافت
راز ما گفت و به دیگر سو شتافت

قصه را پارو به قایق باز گفت
داستان دلکشی ز آن راز گفت

گفت قایق هم به قایقبان خویش
آنچه را بشنید از یاران خویش

مانده بود این راز اگر در پیش او
دل نبود آشفته از تشویش او

لیک درد اینجاست کان ناپخته مرد
با زنی آن راز را ابراز کرد

گفت با زن مرد غافل راز را
آن تهی طبل بلند آواز را

لا جرم فردا از آن راز نهفت
قصه گویان قصه ها خواهند گفت

زن به غمازی دهان وا می کند
راز را چون روز افشا می کند
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:گل یخ
گوهر بعدی:سنگریزه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.