هوش مصنوعی: در این متن، داستان یک اسیر مسلمان در جنگ با یک فرمانده زرتشتی (گبر) به نام یزدگرد روایت می‌شود. یزدگرد که فردی حیله‌گر و مکار است، از مقام و نام خود به اسیر چیزی نمی‌گوید و از او درخواست امان می‌کند. مسلمان با اعطای امان، از کشتن او خودداری می‌کند. پس از آشکار شدن هویت واقعی یزدگرد (جابان، فرمانده ارتش ایران)، برخی از مسلمانان خواهان قتل او می‌شوند، اما ابوعبید، یکی از فرماندهان مسلمان، با استناد به امان داده شده و اصول اسلامی، از کشتن او جلوگیری می‌کند.
رده سنی: 15+ متن دارای مفاهیم پیچیده‌ای مانند امان، وفای به عهد، و مسائل اخلاقی در جنگ است که درک آن‌ها برای کودکان دشوار است. همچنین، اشاره به جنگ و خشونت ممکن است برای گروه‌های سنی پایین مناسب نباشد.

حکایت بوعبید و جابان در معنی اخوت اسلامیه

شد اسیر مسلمی اندر نبرد
قائدی از قائدان یزد جرد

گبر باران دیده و عیار بود
حیله جو و پرفن و مکار بود

از مقام خود خبردارش نکرد
هم ز نام خود خبردارش نکرد

گفت می خواهم که جان بخشی مرا
چون مسلمانان امان بخشی مرا

کرد مسلم تیغ را اندر نیام
گفت خونتریختن بر من حرام

چون درفش کاویانی چاک شد
آتش اولاد ساسان خاک شد

آشکارا شد که جابان است او
میر سربازان ایران است او

قتل او از میر عسکر خواستند
از فریب او سخن آراستند

بوعبید آن سید فوج حجاز
در وغا عزمش ز لشکر بی نیاز

گفت ای یاران مسلمانیم ما
تار چنگیم و یک آهنگیم ما

نعره ی حیدر نوای بوذر است
گرچه از حلق بلال و قنبر است

هر یکی از ما امین ملت است
صلح وکینش ، صلح وکین ملت است

ملت ار گردد اساس جان فرد
عهد ملت می شود پیمان فرد

گرچه جابان دشمن ما بوده است
مسلمی او را امان بخشوده است

خون او ای معشر خیرالانام
بر دم تیغ مسلمانان حرام
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۱۵
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:در معنی اینکه مقصود رسالت محمدیه تشکیل و تأسیس حریت و مساوات و اخوت بنی نوع آدم است
گوهر بعدی:حکایت سلطان مراد و معمار در معنی مساوات اسلامیه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.