هوش مصنوعی:
شاعر در این متن از اسارت دل خود در طلسم عشق سخن میگوید و بیان میکند که جهان از پرتو وجود معشوق روشن است. او از دیگران میخواهد که از حال و روزش نپرسند، زیرا روزگارش همچون روزهای گذشتهای است که دیگر بازنمیگردد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عاطفی عمیق و انتزاعی است که درک آنها به بلوغ فکری و تجربهی عاطفی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعارهها و نمادهای شعری ممکن است برای مخاطبان جوانتر دشوار باشد.
دل من در طلسم خود اسیر است
دل من در طلسم خود اسیر است
جهان از پرتو او تاب گیر است
مپرس از صبح و شامم ز آفتابی
که پیش روزگار من پریر است
جهان از پرتو او تاب گیر است
مپرس از صبح و شامم ز آفتابی
که پیش روزگار من پریر است
وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب: قطعه
تعداد ابیات: ۲
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:بپای خود مزن زنجیر تقدیر
گوهر بعدی:نوا در ساز جان از زخمهٔ تو
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.