هوش مصنوعی:
شاعر در این متن به یاد روزهایی میافتد که در میخانهای در فرنگ بود و از زیبایی و جذابیت آنجا سخن میگوید. او از ساقی و بادههای آنجا با عباراتی عاشقانه و عارفانه یاد میکند و عقل را در برابر عشق ناتوان میداند. شاعر همچنین به گرمی عشق و بیتابی خود اشاره میکند و از رندان میخانه با تحسین یاد میکند.
رده سنی:
16+
این متن دارای مضامین عاشقانه و عارفانه است و از مفاهیمی مانند شراب و میخانه استفاده شده که ممکن است برای مخاطبان زیر 16 سال نامناسب باشد. همچنین، درک عمیق این شعر نیاز به آشنایی با ادبیات کلاسیک فارسی دارد که معمولاً در سنین بالاتر حاصل میشود.
میخانهٔ فرنگ
یاد ایامی که بودم در خمستان فرنگ
جام او روشنتر از آئینهٔ اسکندر است
چشم مست می فروشش باده را پروردگار
باده خواران را نگاه ساقی اش پیغمبر است
جلوهٔ او بی کلیم و شعله او بی خلیل
عقل ناپروا متاع عشق را غارتگر است
در هوایش گرمی یک آه بیتابانه نیست
رند این میخانه را یک لغزش مستانه نیست
جام او روشنتر از آئینهٔ اسکندر است
چشم مست می فروشش باده را پروردگار
باده خواران را نگاه ساقی اش پیغمبر است
جلوهٔ او بی کلیم و شعله او بی خلیل
عقل ناپروا متاع عشق را غارتگر است
در هوایش گرمی یک آه بیتابانه نیست
رند این میخانه را یک لغزش مستانه نیست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: چند بندی
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:پیغام برگسن
گوهر بعدی:موسیولینن و قیصر ولیم
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.