هوش مصنوعی:
این شعر عرفانی و فلسفی از اقبال لاهوری، به مفاهیمی مانند عشق، فقر معنوی، دانش، و طغیان علیه قراردادهای اجتماعی میپردازد. شاعر از درد دل، اسرار محبت، و ارزش فقر معنوی در برابر ثروت مادی سخن میگوید. همچنین، به انتقاد از نظامهای فکری سنتی و تمجید از آزادیخواهی و طغیان اشاره دارد.
رده سنی:
16+
متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن به بلوغ فکری نیاز دارد. همچنین، برخی اشارات انتقادی و تمثیلهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوانتر نامفهوم باشد.
بر عقل فلک پیما ترکانه شبیخون به
بر عقل فلک پیما ترکانه شبیخون به
یک ذره درد دل از علم فلاطون به
دی مغبچه ئی با من اسرار محبت گفت
اشکی که فرو خوردی از بادهٔ گلگون به
آن فقر که بی تیغی صد کشور دل گیرد
از شوکت دارا به از فر فریدون به
در دیر مغان آئی مضمون بلند آور
در خانقه صوفی افسانه و افسون به
در جوی روان ما بی منت طوفانی
یک موج اگر خیزد آن موج ز جیحون به
سیلی که تو آوردی در شهر نمی گنجد
این خانه بر اندازی در خلوت هامون به
اقبال غزل خوان را کافر نتوان گفتن
سودا بدماغش زد از مدرسه بیرون به
یک ذره درد دل از علم فلاطون به
دی مغبچه ئی با من اسرار محبت گفت
اشکی که فرو خوردی از بادهٔ گلگون به
آن فقر که بی تیغی صد کشور دل گیرد
از شوکت دارا به از فر فریدون به
در دیر مغان آئی مضمون بلند آور
در خانقه صوفی افسانه و افسون به
در جوی روان ما بی منت طوفانی
یک موج اگر خیزد آن موج ز جیحون به
سیلی که تو آوردی در شهر نمی گنجد
این خانه بر اندازی در خلوت هامون به
اقبال غزل خوان را کافر نتوان گفتن
سودا بدماغش زد از مدرسه بیرون به
وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:نظر به راه نشینان سواره می گذرد
گوهر بعدی:یا مسلمان را مده فرمان که جان بر کف بنه
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.