هوش مصنوعی: این متن شعری است که به موضوعاتی مانند ناامیدی از دنیا، ارزش خودشناسی، وابستگی به میراث گذشتگان، و اهمیت هماهنگی با فطرت می‌پردازد. شاعر از نادانی انسان در انتظار غمگساری از غرب انتقاد می‌کند و بر ارزش خود و درک وجودی خود تأکید دارد. همچنین، به مفاهیمی مانند ترس، عشق، و حفظ حرمت گذشته اشاره می‌شود.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، برخی از اشارات انتقادی و تمثیل‌های به‌کاررفته نیاز به تجربه و شناخت بیشتری از زندگی دارند.

ترا نادان امید غمگساریها ز افرنگ است

ترا نادان امید غمگساریها ز افرنگ است
دل شاهین نسوزد بهر آن مرغی که در چنگ است

پشیمان شو اگر لعلی ز میراث پدر خواهی
کجا عیش برون آوردن لعلی که در سنگ است

سخن از بود و نابود جهان با من چه میگوئی
من این دانم که من هستم ندانم این چه نیرنگ است

درین میخانه هر مینا ز بیم محتسب لرزد
مگر یک شیشهٔ عاشق که از وی لرزه بر سنگ است

خودی را پرده میگوئی بگو من با تو این گویم
مزن این پرده را چاکی که دامان نگه تنگ است

کهن شاخی که زیر سایه او پر بر آوردیی
چو برگش ریخت از وی آشیان برداشتن ننگ است

غزل آن گو که فطرت ساز خود را پرده گرداند
چه آید زان غزل خوانی که با فطرت هماهنگ است
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:در این صحرا گذر افتاد شاید کاروانی را
گوهر بعدی:بگذر از خاور و افسونی افرنگ مشو
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.