هوش مصنوعی: این متن به بیان احساس ناامیدی و یأس از وضعیت موجود می‌پردازد. شاعر از نابودی زیبایی‌ها، رنگ‌ها، نواها و نقش‌های تازه در جهان سخن می‌گوید و اشاره می‌کند که گویی همه چیز از بین رفته یا بی‌معنا شده است. همچنین، به بی‌ذوقی سیاره‌ها و بی‌توفیقی روز و شب اشاره می‌کند و در نهایت، این سوال را مطرح می‌کند که آیا دیگر چیزی در جهان باقی نمانده یا قضا و قدر دیگر توانایی نوشتن سرنوشت‌های جدید را ندارد.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن برای مخاطبان زیر 16 سال ممکن است دشوار باشد. همچنین، لحن یأس‌آلود و ناامیدانه‌ی آن برای سنین پایین مناسب نیست.

خود را کنم سجودی ، دیر و حرم نمانده

خود را کنم سجودی ، دیر و حرم نمانده
این در عرب نمانده آن در عجم نمانده

در برگ لاله و گل آن رنگ و نم نمانده
در ناله های مرغان آن زیر و بم نمانده

در کارگاه گیتی نقش نوی نبینم
شاید که نقش دیگر اندر عدم نمانده

سیاره های گردون بی ذوق انقلابی
شاید که روز و شب را توفیق رم نمانده

بی منزل آرمیدند پا از طلب کشیدند
شاید که خاکیان را در سینه دم نمانده

یا در بیاض امکان یکبرگ ساده ئی نیست
یا خامهٔ قضا را تاب رقم نمانده
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:کم سخن غنچه که در پردهٔ دل رازی داشت
گوهر بعدی:به سواد دیدهٔ تو نظر آفریده ام من
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.