۲۹۵ بار خوانده شده

قلزم خونین

آنچه دیدم می نگنجد در بیان
تن ز سهمش بیخبر گردد ز جان

من چه دیدم قلزمی دیدم ز خون
قلزمی ، طوفان برون ، طوفان درون

در هوا ماران چو در قلزم نهنگ
کفچه شبگون بال و پر سیماب رنگ

موجها درنده مانند پلنگ
از نهیبش مرده بر ساحل نهنگ

بحر ساحل را امان یک دم نداد
هر زمان که پاره ئی در خون فتاد

موج خون با موج خون اندر ستیز
درمیانش زورقی در افت و خیز

اندر آن زورق دو مرد زرد روی
زرد رو عریان بدن آشفته موی
اگر سوالی داری، اینجا بپرس.
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:فلک زحل - ارواح رذیله که با ملک و ملت غداری کرده و دوزخ ایشانرا قبول نکرده
گوهر بعدی:آشکارا می شود روح هندوستان
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.