هوش مصنوعی: شاعر از دیدن صحنه‌ای هولناک و پرتلاطم سخن می‌گوید که توصیف آن در کلمات نمی‌گنجد. او دریایی از خون را می‌بیند که طوفانی در بیرون و درون ایجاد کرده است. در این دریا، موج‌های خشمگین مانند پلنگ‌های درنده هستند و مردگان بر ساحل افتاده‌اند. در میان این آشوب، قایقی کوچک با دو مرد زردرو و پریشان حال دیده می‌شود.
رده سنی: 16+ متن دارای تصاویر هولناک و خشونت‌آمیز مانند دریای خون، موج‌های درنده و مردگان است که ممکن است برای کودکان و نوجوانان زیر 16 سال مناسب نباشد.

قلزم خونین

آنچه دیدم می نگنجد در بیان
تن ز سهمش بیخبر گردد ز جان

من چه دیدم قلزمی دیدم ز خون
قلزمی ، طوفان برون ، طوفان درون

در هوا ماران چو در قلزم نهنگ
کفچه شبگون بال و پر سیماب رنگ

موجها درنده مانند پلنگ
از نهیبش مرده بر ساحل نهنگ

بحر ساحل را امان یک دم نداد
هر زمان که پاره ئی در خون فتاد

موج خون با موج خون اندر ستیز
درمیانش زورقی در افت و خیز

اندر آن زورق دو مرد زرد روی
زرد رو عریان بدن آشفته موی
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: مثنوی
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:فلک زحل - ارواح رذیله که با ملک و ملت غداری کرده و دوزخ ایشانرا قبول نکرده
گوهر بعدی:آشکارا می شود روح هندوستان
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.