هوش مصنوعی: این شعر از بیدل دهلوی، با زبانی نمادین و پر از تصاویر پیچیده، به مفاهیمی مانند هستی موهوم، عرفان، فقر، ادب، و ناامیدی از دنیای مادی می‌پردازد. شاعر از نقش قدم بر خاک، آیینه‌ی تجرید، و سبقت معنی نظران بر هستی موهوم سخن می‌گوید و به خواننده توصیه می‌کند که به جای دلبستگی به دنیا، راه صفا و عدم را پیش گیرد. همچنین، انتقادی به بزرگان دنیا و جمع‌کنندگان مال دارد و اشاره می‌کند که درد انسان حتی بر سنگ صنم نیز تأثیری ندارد.
رده سنی: 18+ این شعر دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است و استفاده از نمادهای پیچیده و زبان ادبی سنگین، درک آن را برای مخاطبان جوان‌تر دشوار می‌سازد. همچنین، برخی از مضامین مانند ناامیدی از دنیا و نقد اجتماعی ممکن است برای سنین پایین نامناسب باشد.

غزل شمارهٔ ۱۰۶

گریک نفس آیینه‌کنی نقش قدم را
بر خاک نشانی هوس ساغر جم را

معنی نظران سبق هستی موهوم
بیرون شق خامه ندیدند رقم را

بیهوده در اندیشهٔ هستی نگدازی
تاگل نکنی راه صفا خیز عدم را

آشفتگی آیینهٔ تجرید جنون کن
پرچم‌گل شهرت اثریهاست علم را

بر نقد بزرگان جهان چشم ندوزی
کاین طایفه درکیسه شمردند درم را

آن راکه نفس مایهٔ جمعیت روزی‌ست
چون مار نباید همه پاکرد شکم را

تا چاشنی فقر فراموش نگردد
از مایدهٔ خلق گزیدیم قسم را

آنجاکه به‌تحریررسد صفحهٔ حسنت
از نیزهٔ خورشید تراشند قلم را

تشریف ادب سنجی تعظیم نگاهت
برپیکر ابروی بتان دوخته خم را

بی‌پا و سر از بسکه دویدیم به راهت
در آبله چون اشک شکستیم قدم را

تا خجلت عصیان شود اظهار ندامت
جای مژه بر دیده نهم دامن نم را

بیدل چه اثر واکشد از درد برهمن
نیشی نگشوده‌ست رگ سنگ صنم را
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۰۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۰۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.