هوش مصنوعی: این متن شعری عرفانی و احساسی است که از شبنم به عنوان نمادی از پاکی، اشک، حیرانی و عشق استفاده می‌کند. شاعر با تصاویر زیبا و استعاری، حالات روحی و عاطفی خود را بیان می‌کند و از مفاهیمی مانند عشق، حیرت، نومیدی و رهایی سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و احساسی است که درک آن ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد. همچنین، برخی از تصاویر و استعاره‌ها نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارند.

غزل شمارهٔ ۱۲۶

گدازگوهر دل باده ناب است شبنم را
نم چشم تحیرعالم آب است شبنم را

نگردد جمع نوراگهی با ظلمت غفلت
صفای دل نمک در دیدهٔ خواب است شبنم را

جهان آیینهٔ دلدار و حیرانی حجاب من
چمن صد جلوه و نظاره نایاب است شبنم را

به هرجا می‌روم در اشک نومیدی وطن دارم
ز چشم خود جهان یک دشت سیلاب است شبنم را

نگردی غافل ای اشک نیاز از ترک خودداری
که بر دوش چکیدن سیر مهتاب است شبنم را

تماشا نیست کم، چشم هوس گر شرمناک افتد
حیا آیینهٔ گلهای سیراب است شبنم را

گل اشکم اگر منظور جانان شد عجب نبود
گذر در چشم خورشید جهانتاب است شبنم را

خط خوبان‌کمند غفلت اهل نظر باشد
رگ‌گلهای این‌گلشن رگ خواب است شبنم را

فضولی می‌کنم در انتظار مهر تابانش
گرفتم پرده بردارد،‌کجا تاب است شبنم را

به وصل گلرخان نتوان کنار عافیت جستن
که درآغوش‌گل‌، خون جگرآب است شبنم را

ضعیفی تهمت چندین تعلق بست بر حالم
ز پا افتادگی یک عالم اسباب است شبنم را

حیا بال هوس را مانع پرواز می‌گردد
نگه در دیده بیدل موجهٔ آب است شبنم را
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۱۲۵
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۱۲۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.