هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از بی‌اعتنایی به ملامت دیگران، قناعت و همت بلند خود سخن می‌گوید. او به دنبال نشانه‌ای از معشوق است و در این راه، خود را به عالم عدم می‌سپارد. شاعر همچنین اشاره می‌کند که در هر حال و مکان، یک معبود (صنم) در دل دارد و گاه مانند شیخ و گاه مانند راهب بتخانه رفتار می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و استفاده از استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات عرفانی نیاز به دانش پیشینه‌ای از ادبیات فارسی دارد.

غزل شمارهٔ ۲۲۴

نام خود را تا به رسوایی علم داریم ما
از ملامت‌کی به دل یک ذره غم داریم ما

از قناعت بود ما را دستگاه همتی
چون هما در ظل بال خودکرم داریم ما

بر امید آنکه یابیم از دهان او نشان
روی خود را جانب ملک عدم داریم ما

در حرم‌،‌گه شیخ وگاهی راهب بتخانه‌ایم
هرکجا باشیم بیدل یک صنم داریم ما
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۴
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۲۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۲۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.