هوش مصنوعی:
این شعر بیانگر درد و رنج انسان در زندگی است. شاعر از مشکلات، ناامیدیها و حسرتهای خود میگوید و از اینکه راه نجات و پناهی نمییابد، شکایت دارد. او از ناتوانی و ضعف خود در برابر مشکلات سخن میگوید و به آیندهای تاریک اشاره میکند. در نهایت، شاعر به بیاثری وجود خود و نفوذ نکردن آههایش در دل آیینه (نماد حقیقت) اشاره میکند.
رده سنی:
18+
محتوا شامل مضامین عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن برای سنین پایین دشوار است. همچنین، فضای غالب شعر غمگین و ناامیدکننده است و ممکن است برای مخاطبان جوان مناسب نباشد.
غزل شمارهٔ ۲۴۵
کوتاه نیست سلسلهٔ دود آه ما
آشفتگی به زلفکه واگرد راه ما
صافطرب ز هستی مادردکلفتاست
دارد نفس چو آینه روز سیاه ما
دریاد جلوهٔ تو دل از دست دادهایم
نو حیرت است آینهٔ کم نگاه ما
زین باغسعیشبنمما داغیأس برد
برگی نیافتیم کهگردد پناه ما
از دستگاه آبله اقبال ما مپرس
درزیرپا شکست ضعیفیکلاه ما
چوناشک سردرآبلهپیچیده میرویم
خاراست اگر همه مژه ریزی به راه ما
حیرتگداخت شبنم شکی بهارکرد
باری درین چمن نفسی زد نگاه ما
هرجا رسیدهایم تری موج میزند
عالم طلسم یک عرق است ازگناه ما
در عالمیکه فیش رود دعوی حسد
یارب مباد غفلت ماکینهخواه ما
بیدل ز بسکه بیاثر عرض هستیام
کردی نکرد در دل آیینه آه ما
آشفتگی به زلفکه واگرد راه ما
صافطرب ز هستی مادردکلفتاست
دارد نفس چو آینه روز سیاه ما
دریاد جلوهٔ تو دل از دست دادهایم
نو حیرت است آینهٔ کم نگاه ما
زین باغسعیشبنمما داغیأس برد
برگی نیافتیم کهگردد پناه ما
از دستگاه آبله اقبال ما مپرس
درزیرپا شکست ضعیفیکلاه ما
چوناشک سردرآبلهپیچیده میرویم
خاراست اگر همه مژه ریزی به راه ما
حیرتگداخت شبنم شکی بهارکرد
باری درین چمن نفسی زد نگاه ما
هرجا رسیدهایم تری موج میزند
عالم طلسم یک عرق است ازگناه ما
در عالمیکه فیش رود دعوی حسد
یارب مباد غفلت ماکینهخواه ما
بیدل ز بسکه بیاثر عرض هستیام
کردی نکرد در دل آیینه آه ما
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۴۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۴۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.