هوش مصنوعی: این شعر عاشقانه و عرفانی از بیدل دهلوی، بیانگر شور و شوق عشق، حیرت و حسرت، و دوری از معشوق است. شاعر از سودای عشق، اشک‌های حسرت، و تنهایی سخن می‌گوید و با تصاویر زیبا و استعاری، حالات درونی خود را به تصویر می‌کشد. همچنین، اشاره‌ای به محدودیت‌های مذهب و مشرب دارد و از رهایی از گفتار بیهوده سخن می‌گوید.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است و درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی احساسی دارد. همچنین، برخی از اشارات انتقادی به مسائل اجتماعی و مذهبی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر پیچیده باشد.

غزل شمارهٔ ۲۷۸

زهی سودایی شوق تو مذهبها و مشربها
به یادت آسمان سیر تپیدن جوش یاربها

مبادا از سرم‌کم سایهٔ سودای گیسویت
چو مو نشو و نمایی دیده‌ام در پردهٔ شبها

جدا از اشک شد چشم سراب دشت حیرانی
همان خمیازهٔ خشکی‌ست بی‌اطفال‌، مکتبها

بس است از دود دل‌، جوهرفروش آیینهٔ داغم
به غیر از شام مژگانی ندارد چشم‌کوکبها

به خاموشی توان شد ایمن از ایذای‌کج‌بحثان
نفس دزدیدن است اینجا فسون نیش عقربها

به منع اضطراب عاشقان زحمت مکش ناصح
که آتش زندگی دارد به قدر شوخی تبها

چوآهنگ جرس ما وسبکروحانه جولانی
که از یک نعره‌وارش می‌تپد آغوش قالبها

عمارت غیر چین دامن صحرا نمی‌باشد
ز تنگیهای مذهب اینقدربالید مشربها

زبان درکام پیچیدم‌، وداع گفتگوکردم
سخن راپردهٔ رخصت بود بربستن لبها

بهار بی‌نشان عالم نومیدی‌ام بیدل
سرغم می‌تون‌کرد از شکست رنگ مطلبها
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۷۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۷۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.