هوش مصنوعی:
این شعر از بیدل دهلوی، بیانگر نارضایتی از وضعیت اجتماعی و ظلم حاکم بر جامعه است. شاعر از هوسهای بیپایان، ستم به ضعیفان، و از بین رفتن ارزشهای انسانی مانند قناعت و عدالت مینالد. او همچنین به ناتوانی انسان در درک حقیقت و اسیر شدن در دام اوهام اشاره میکند.
رده سنی:
16+
محتوا شامل مفاهیم عمیق فلسفی و انتقادهای اجتماعی است که ممکن است برای مخاطبان جوانتر پیچیده یا سنگین باشد. همچنین، برخی از اشارات تلخ به ظلم و نابرابری نیاز به درک بالاتری از مسائل انسانی دارد.
غزل شمارهٔ ۲۸۹
از پا نشیند ایکاش محملکش هوسها
زین کاروان شنیدیم نالیدن جرسها
بازار ظلمگرم است از پهلوی ضعیفان
آتش به عزم اقبال دارد شگون ز خسها
در طبع خود سرجاه سعیگزند خلق است
دیوانهاند سگها ازکندن مرسها
ای مزرعی استکانجا دهقان صنع پوشید
خونهای زخم گندم در پردة عدسها
از حرص منفعل شد خوانگستر قناعت
برد از شکر حلاوت جوشیدن مگسها
درعرصهگاه تسلیم از یکدگرگذشتهست
مانند موجگوهر جولان پیش و پسها
افغان به سرمه خوابیدکس مدعا نفهمید
آخر به خاک بردیم ابرام ملتمسها
چونناله زیننیستانرستن چهاحتمالاست
خط میکشیم عمریست برمسطرقفسها
مجنون شدیم اما داد جنون ندادیم
تا دامن وگریبانکم بود دسترسها
بیدل به مشق اوهام دل را سیاهکردیم
تاکی طرف برآید آیینه با نفسها
زین کاروان شنیدیم نالیدن جرسها
بازار ظلمگرم است از پهلوی ضعیفان
آتش به عزم اقبال دارد شگون ز خسها
در طبع خود سرجاه سعیگزند خلق است
دیوانهاند سگها ازکندن مرسها
ای مزرعی استکانجا دهقان صنع پوشید
خونهای زخم گندم در پردة عدسها
از حرص منفعل شد خوانگستر قناعت
برد از شکر حلاوت جوشیدن مگسها
درعرصهگاه تسلیم از یکدگرگذشتهست
مانند موجگوهر جولان پیش و پسها
افغان به سرمه خوابیدکس مدعا نفهمید
آخر به خاک بردیم ابرام ملتمسها
چونناله زیننیستانرستن چهاحتمالاست
خط میکشیم عمریست برمسطرقفسها
مجنون شدیم اما داد جنون ندادیم
تا دامن وگریبانکم بود دسترسها
بیدل به مشق اوهام دل را سیاهکردیم
تاکی طرف برآید آیینه با نفسها
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۲۸۸
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۲۹۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.