هوش مصنوعی: این شعر از بیدل دهلوی، سرشار از تصاویر شعری پیچیده و مضامین عرفانی است. شاعر از یأس، ناکامی، عشق، فقر، هوس‌های دنیوی و نومیدی سخن می‌گوید. او از سوختن در آتش رنج و اشتیاق می‌نالد و به دنبال معنایی عمیق‌تر در زندگی است. استفاده از استعاره‌های غنی مانند «شعلهٔ جواله»، «طاووس»، و «بادام» نشان‌دهنده‌ی سبک ادبی خاص بیدل است.
رده سنی: 16+ متن دارای مضامین عمیق عرفانی و روان‌شناختی است که درک آن برای مخاطبان جوان‌تر دشوار خواهد بود. همچنین، برخی از مفاهیم مانند یأس، ناکامی و هوس‌های دنیوی نیاز به بلوغ فکری دارد.

غزل شمارهٔ ۳۹۸

بسکه برق یأس بنیاد من ناکام سوخت
می‌توان از آتش سنگ نگینم نام سوخت

الفت فقر از هوسهای غنایم بازداشت
خاک این ویرانه در مغزم هوای بام سوخت

شعلهٔ جواله ننگ‌آلود خاکستر نشد
گرد خودگردیدنم‌صد جامهٔ احرام‌سوخت

داغ سودای‌گرفتاری بهشتی دیگر است
عالمی در بال طاووسم به ذوق دام سوخت

کاش از اول محرم اسرار مطلب می‌شدم
در مزاج ناله‌ام سعی اثر بدنام سوخت

چشم‌محروم از نگاهم‌مجمر یأس‌است و بس
داغ بی‌مغزی مرا در پردهٔ بادام سوخت

هرزه‌تازیهای جولان هوس از حدگذشت
بعد ازین همچون‌نفس می‌بایدم‌ناکام سوخت

وحشت عمر از نواهای ازل یادم نداد
گرمی رفتار قاصد جوهر پیغام سوخت

صد تمنا داغ شد از عجزپرواز نفس
آتش نومیدی این شعله ما را خام سوخت

ای شرار سنگ جهدی‌کن ز افسردن برآ
بیش ازین نتوان به داغ منت آرام سوخت

کرد نومیدی علاج چشم زخم هستی‌ام
عطسهٔ‌صبحم سپندی‌در دماغ شام سوخت

بیدل از مشت‌شرار ما به‌عبرت چشمکی‌ست
یعنی آغازی‌که ما داریم بی‌انجام سوخت
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۳۹۷
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۳۹۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.