هوش مصنوعی: این شعر از بیدل دهلوی به مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی می‌پردازد. شاعر از زبان به عنوان ابزاری خطرناک یاد می‌کند که می‌تواند موجب گمراهی شود. او به ناپایداری جهان، حیرت انسان در برابر هستی، و اهمیت تسلیم در برابر تقدیر اشاره می‌کند. همچنین، شاعر به محدودیت‌های فهم بشری و وابستگی انسان به نفسانیات تأکید دارد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی موجود در این شعر برای درک و فهم نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و نمادهای پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۴۵۳

زبان چو کج‌ روش افتد جنون بد مست است
قط محرف این خامه تیغ در دست است

زخلق شغل علایق حضورمردن برد
جدا افتاد سر از تن به فکر پابست است

جهان چو معنی عنقا به فهم‌ کس نرسید
که این تحیر گل‌ کرده نیست یا هست است

کمان همت وارسته ناوکی داری
ز هرچه درگذری حکم‌صافی شست‌است

به زیرچرخ مشو غاقل ازخم تسلیم
ز خانه‌ای‌که تو سر برکشیده‌ای‌پست است

به‌گوش عبرت ازپن پرده می‌رسد آواز
که نقش طاقچهٔ رنگ پر تنک بست است

کشاکش نفس از ما نمی‌رود بیدل
درین‌محیط همه ماهی‌ایم و یک شست است
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۷
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۴۵۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۴۵۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.