هوش مصنوعی:
این شعر به مضامینی مانند سکوت و روشنایی، آزادی و اسارت، زندگی و مرگ، رنج و امید، و تجرد و عرفان میپردازد. شاعر از تصاویر نمادین مانند حباب، آیینه، گلزار اسیران، و موج آتش برای بیان احساسات عمیق و پیچیده استفاده میکند. متن حاوی مفاهیم فلسفی و عرفانی است که با زبانی شاعرانه و پر از استعاره بیان شدهاند.
رده سنی:
18+
متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آنها نیاز به بلوغ فکری و تجربهی زندگی دارد. همچنین، استفاده از استعارههای پیچیده و زبان شاعرانه ممکن است برای خوانندگان جوانتر دشوار باشد.
غزل شمارهٔ ۵۴۱
چون حباب آیینهٔ مااز خموشی روشناست
لب به هم بستن چراغ عافیت را روغن است
یاد آزادیست گلزار اسیران قفس
زندگیگر عشرتی دارد امید مردن است،
تیرهروزان برنیایند از لباس عاجزی
همچوگیسو سایه را افتادگی جزو تن است
عیبپوشیهاست در سیر تجرد پیشگان
نقش پای سوزن ما بخیهٔ پیراهن است
سر نمیتابم ز برق فتنه تا دارم دلی
موج آتش جوهرآیینهٔ داغ من است
اطلس افلاک بیش ازپردهٔ چشمی نبود
چون نگه عریانیام از تنگی پیراهن است
نیست از مشق ادب در فکر خویش افتادنم
غنچه تا سر درگریبان است پا در دامن است
واصلان را سرمه میباشد غبار حادثات
چشمماهی از سواد موج دریا روشن است
لالهسان از عبرت حال دل پرخون مپرس
داغ چندین گلخنم آیینهدارگلشن است
حلقهٔگرداب غیر از پیچش امواج نیست
عقدهٔکاریکه من دارم هجوم ناخن است
ای زتیغ مرگ غافل برنفس چندین مناز
نیستجزنقش حبابآنسرکهموجشگردن است
همچو دریا بیدل از موج بزرگی دم مزن
پشت دست خود به دندان ندامتکندن است
لب به هم بستن چراغ عافیت را روغن است
یاد آزادیست گلزار اسیران قفس
زندگیگر عشرتی دارد امید مردن است،
تیرهروزان برنیایند از لباس عاجزی
همچوگیسو سایه را افتادگی جزو تن است
عیبپوشیهاست در سیر تجرد پیشگان
نقش پای سوزن ما بخیهٔ پیراهن است
سر نمیتابم ز برق فتنه تا دارم دلی
موج آتش جوهرآیینهٔ داغ من است
اطلس افلاک بیش ازپردهٔ چشمی نبود
چون نگه عریانیام از تنگی پیراهن است
نیست از مشق ادب در فکر خویش افتادنم
غنچه تا سر درگریبان است پا در دامن است
واصلان را سرمه میباشد غبار حادثات
چشمماهی از سواد موج دریا روشن است
لالهسان از عبرت حال دل پرخون مپرس
داغ چندین گلخنم آیینهدارگلشن است
حلقهٔگرداب غیر از پیچش امواج نیست
عقدهٔکاریکه من دارم هجوم ناخن است
ای زتیغ مرگ غافل برنفس چندین مناز
نیستجزنقش حبابآنسرکهموجشگردن است
همچو دریا بیدل از موج بزرگی دم مزن
پشت دست خود به دندان ندامتکندن است
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۴۰
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۴۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.