هوش مصنوعی: این شعر از بیدل دهلوی، با تصاویر شاعرانه و نمادین، به بیان احساساتی مانند ناامیدی، انتظار، از دست رفتن فرصت‌ها و ناکامی‌های زندگی می‌پردازد. شاعر از مفاهیمی مانند رفتن، نابودی، و تلاش بی‌ثمر سخن می‌گوید و با استفاده از استعاره‌های زیبا، عمق این احساسات را به تصویر می‌کشد.
رده سنی: 16+ این شعر دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عرفانی است که درک آن به بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی نیاز دارد. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان شاعرانه ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۵۷۵

گر به سیر انجمن یا گشت‌ گلشن رفته است
شمع‌ما هرسو همین یک سرزگردن رفته است

مزرعی چون کاغذ آتش‌زده گل کرده ایم
تا نظر بر دانه می‌دوزیم خرمن رفته است

کاشکی باکلفت افسردگی می‌ساخیم
بر بهار ما قیامت از شکفتن رفته است

انتظارت رنگ نم نگذاشت در چشم ترم
تا مقشر گشت این بادام روغن رفته است

جهد صیقل صدهزار آیینه با زنگار برد
خانه‌ها زین خاکدان بر باد رفتن رفته است

غنچه‌واری هیچکس با عافیت سودا نکرد
همچو گل اینجا گریبانها به دامن رفته است

خلقی‌از بیدانشی‌تمکین‌به‌حرف‌و صوت باخت
سنگ این‌کهساریکسر در فلاخن رفته است

زندگی زین انجمن یک گام آزادی نخواست
هرکه را دیدیم زاینجا بعد مردن رفته است

نقش پایی چند از عجز تلاش افسرده‌ایم
نام واماندن بجا مانده‌ست رفتن رفته است

خانه را نتوان سیه‌کرد از غرور روشنی
نور می‌پنداری و دودی به روزن رفته است

هرچه از خود می‌بریم آنجا فضولی می‌بریم
جای قاصد انفعال نامه بردن رفته است

نیستم بیدل حریف انتظار خوشدلی
فرصت از هرکس‌که‌باشد یان از من رفته است
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۵۷۴
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۵۷۶
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.