هوش مصنوعی: جوانمردی در جنگ زخمی شد و به او پیشنهاد شد که از یک بازرگان بخیل نوشدارو بخواهد. جوانمردی گفت که درخواست کمک از چنین فردی مانند زهر کشنده است و بهتر است با عزت بمیرد تا با ذلت زندگی کند. همچنین اشاره شد که تحمل سختی از دست افراد نیک بهتر از لذت بردن از دست افراد بداخلاق است.
رده سنی: 15+ متن دارای مفاهیم عمیق اخلاقی و فلسفی است که درک آن‌ها به بلوغ فکری نیاز دارد. همچنین استفاده از تمثیل‌های ادبی ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سال قابل‌درک نباشد.

حکایت شمارهٔ ۹

جوانمردی را در جنگ تاتار جراحتی هول رسید کسی گفت فلان بازرگان نوشدارو دارد اگر بخواهی باشد که دریغ ندارد گویند آن بازرگان به بخل معروف بود.
جوانمرد گفت اگر خواهم دارو دهد یا ندهد و گر دهد منفعت کند یا نکند باری خواستن ازو زهر کشنده است و حکیمان گفته‌اند آب حیات اگر فروشند فی‌المثل به آب روی دانا نخرد که مردن به علت، به از زندگانی به مذلت.

اگر حنظل خوری از دست خوشخوی
به از شیرینی از دست ترش روی
تعداد ابیات: ۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:حکایت شمارهٔ ۸
گوهر بعدی:حکایت شمارهٔ ۱۰
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.