هوش مصنوعی: نویسنده بیان می‌کند که هرگز از گذر زمان و تغییرات زندگی شکایت نکرده است، مگر زمانی که پابرهنه بود و توانایی خرید کفش نداشت. با این حال، پس از دیدن فردی بدون پا در مسجد کوفه، سپاسگزار نعمت‌های خود شد و بر بی‌کفشی صبر کرد. سپس با ذکر مثالی درباره مرغ بریان و شلغم پخته، نشان می‌دهد که ارزش چیزها بستگی به وضعیت و نیاز افراد دارد.
رده سنی: 12+ متن دارای مفاهیم اخلاقی و فلسفی است که برای درک کامل آن، مخاطب نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، استفاده از تمثیل‌ها و عبارات ادبی ممکن است برای کودکان کم‌سن‌وسال نامفهوم باشد.

حکایت شمارهٔ ۱۸

هرگز از دور زمان ننالیده بودم و روی از گردش آسمان در هم نکشیده مگر وقتی که پایم برهنه مانده بود و استطاعت پای پوشی نداشتم به جامع کوفه در آمدم دلتنگ. یکی را دیدم که پای نداشت سپاس نعمت حق به جای آوردم و بر بی کفشی صبر کردم.

مرغ بريان به چشم مردم سير
كمتر از برگ تره بر خوان است

وان که را دستگاه و قوت نیست
شلغم پخته مرغ بریان است
تعداد ابیات: ۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:حکایت شمارهٔ ۱۷
گوهر بعدی:حکایت شمارهٔ ۱۹
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.