هوش مصنوعی:
شاعر در این شعر از گذر زمان و تغییرات ناشی از آن سخن میگوید. او به تغییر فصلها و تأثیر آن بر طبیعت اشاره میکند و سپس به تغییرات خود در طول زمان میپردازد، از جمله سپید شدن موها و از دست دادن جوانی. شاعر همچنین از ناملایمات زمانه و دشواریهای زندگی شکایت میکند.
رده سنی:
16+
مفاهیم عمیق فلسفی درباره گذر زمان و تغییرات زندگی ممکن است برای مخاطبان جوانتر قابل درک نباشد. همچنین استفاده از اصطلاحات و استعارههای پیچیده شعری نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.
برف پیری
بنفشه زار بپوشد روزگار به برف
درونه گشت چنار و زریر شد شنگرف
که برف از ابر فرود آید ، ای عجب ، هر سال
از ابر من به چه معنی همی بر آید برف ؟
از این زمانهٔ جافی و گردش شب و روز
شگرف گشت صبور و صبور گشت شگرف
گذشت دور جوانی و ، عهد نامهٔ او
سپید شد که نه خطش سیاه ماند ، نه حرف
غلاف و طرف رخم مشک بود و غالیه بود
کنون شمامهٔ کافور شد غلاف و طَرف
ایا کسایی ، کن از پای بند ژرف چنین
که بر طریق تو چاهی است سخت و محکم و ژرف
درونه گشت چنار و زریر شد شنگرف
که برف از ابر فرود آید ، ای عجب ، هر سال
از ابر من به چه معنی همی بر آید برف ؟
از این زمانهٔ جافی و گردش شب و روز
شگرف گشت صبور و صبور گشت شگرف
گذشت دور جوانی و ، عهد نامهٔ او
سپید شد که نه خطش سیاه ماند ، نه حرف
غلاف و طرف رخم مشک بود و غالیه بود
کنون شمامهٔ کافور شد غلاف و طَرف
ایا کسایی ، کن از پای بند ژرف چنین
که بر طریق تو چاهی است سخت و محکم و ژرف
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل/قصیده/قطعه
تعداد ابیات: ۶
این گوهر را بشنوید
این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.
برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.
گوهر قبلی:کتان و ماه
گوهر بعدی:پیری
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.