هوش مصنوعی: شاه انوشیروان در فصل زمستان برای شکار از شهر خارج می‌شود و در راه با مزرعه‌ای پر از مردم روبرو می‌شود. او پیرمردی را می‌بیند که در حال کاشت دانه‌های جوز است، در حالی که بیش از نود سال سن دارد. شاه از او می‌پرسد که چرا با وجود سن بالا و نزدیکی به مرگ، همچنان به کاشت دانه‌ها مشغول است، زیرا این درختان سال‌ها زمان نیاز دارند تا به بار بنشینند. پیرمرد پاسخ می‌دهد که مردم از کاشتن زیان نمی‌بینند؛ دیگران کاشتند و ما خوردیم، ما می‌کاریم و دیگران خواهند خورد.
رده سنی: 10+ متن دارای پیام اخلاقی و فلسفی ساده‌ای است که برای کودکان و نوجوانان قابل درک است و می‌تواند ارزش‌هایی مانند آینده‌نگری، همکاری و گذشت را به آن‌ها آموزش دهد. همچنین، زبان آن ساده و داستانی است که برای این گروه سنی جذاب خواهد بود.

دیگران کاشتند و ...

شاه انوشیروان به موسم دی
رفت بیرون ز شهر بهر شکار

در سر راه دید مزرعه‌ای
که در آن بود مردم بسیار

اندر آن دشت پیرمردی دید
که گذشته است عمر او ز نود

دانهٔ جوز در زمین می‌کاشت
که به فصل بهار سبز شود

گفت کسری به پیرمرد حریص
که: «چرا حرص می‌زنی چندین؟

پایهای تو بر لب گور است
تو کنون جوز می‌کنی به زمین

جوز ده سال عمر می‌خواهد
که قوی گردد و به بار آید

تو که بعد از دو روز خواهی مرد
گردکان کشتنت چه کار آید؟»

مرد دهقان به شاه کسری گفت:
« مردم از کاشتن زیان نبرند

دگران کاشتند و ما خوردیم
ما بکاریم و دیگران بخورند»
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:تصنیف مرغ سحر
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.