هوش مصنوعی: این شعر از زبان یک مرغ در قفس بیان می‌شود که از اسارت و ظلم رنج می‌برد و خواهان آزادی و پایان ستم است. شاعر از طبیعت، خدا و فلک می‌خواهد تا شام تاریک زندگی را به صبح روشن تبدیل کند. همچنین، شعر به موضوعاتی مانند عشق، وفا، رنج کشیدن زارعان از ستم اربابان و فساد در جامعه اشاره دارد.
رده سنی: 16+ متن شامل مفاهیم عمیق اجتماعی، انتقاد از ظلم و ستم، و بیان رنج‌های عاطفی است که ممکن است برای مخاطبان کم‌سن‌وسال قابل درک نباشد. همچنین، برخی از اشارات به مفاهیم مانند فساد و نابرابری نیاز به سطحی از بلوغ فکری دارد.

تصنیف مرغ سحر

مرغ سحر ناله سر کن
داغ مرا تازه‌تر کن

زآه شرربار این قفس را
برشکن و زیر و زبر کن

بلبل پربسته! ز کنج قفس درآ
نغمهٔ آزادی نوع بشر سرا

وز نفسی عرصهٔ این خاک توده را
پر شرر کن

ظلم ظالم، جور صیاد
آشیانم داده بر باد

ای خدا! ای فلک! ای طبیعت!
شام تاریک ما را سحر کن

نوبهار است، گل به بار است
ابر چشمم ژاله‌بار است

این قفس چون دلم تنگ و تار است
شعله فکن در قفس، ای آه آتشین!

دست طبیعت! گل عمر مرا مچین
جانب عاشق، نگه ای تازه گل! از این

بیشتر کن
مرغ بیدل! شرح هجران مختصر، مختصر، مختصر کن

عمر حقیقت به سر شد
عهد و وفا پی‌سپر شد

نالهٔ عاشق، ناز معشوق
هر دو دروغ و بی‌اثر شد

راستی و مهر و محبت فسانه شد
قول و شرافت همگی از میانه شد

از پی دزدی وطن و دین بهانه شد
دیده تر شد

ظلم مالک، جور ارباب
زارع از غم گشته بی‌تاب

ساغر اغنیا پر می ناب
جام ما پر ز خون جگر شد

ای دل تنگ! ناله سر کن
از قویدستان حذر کن

از مساوات صرفنظر کن
ساقی گلچهره! بده آب آتشین

پردهٔ دلکش بزن، ای یار دلنشین!
ناله برآر از قفس، ای بلبل حزین!

کز غم تو، سینهٔ من پرشرر شد
کز غم تو سینهٔ من پرشرر، پرشرر، پرشرر شد
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:مستزاد
گوهر بعدی:دیگران کاشتند و ...
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.