هوش مصنوعی: این شعر عرفانی از بیدل دهلوی، با استفاده از تصاویر زیبا و استعاره‌های عمیق، به موضوعاتی مانند عشق، وصال، گذر زمان، فناپذیری انسان و حیرت در برابر هستی می‌پردازد. شاعر با اشاره به آیینه، گل، خورشید و ذره، مفاهیمی مانند درون نگری (درون‌نگری)، وابستگی به معشوق و ناپایداری دنیا را بیان می‌کند.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی این شعر برای درک و تجربهٔ مخاطبان نوجوان و بزرگسال مناسب است. همچنین، استفاده از استعاره‌های پیچیده و زبان ادبی بالا ممکن است برای کودکان و نوجوانان کم‌سن‌وسال دشوار باشد.

غزل شمارهٔ ۶۶۴

دل انجمن صد طرب ازیاد وصالست
آبادکن خانهٔ آیینه خیالست

کی فرصت عیش ست درین باغ‌که‌گل را
گر گردش‌رنگ‌است‌همان‌گردش سالست

ای ذره مفرسای به پرواز توهم
خورشید هم از آینه‌داران زوالست

آن مشت غبارم‌که به پرواز تپیدن
در حسرت دامان نسیمم پر و بالست

آیینهٔ‌گل از بغل غنچه جدا نیست
دل‌گر شکند سربسر آغوش وصالست

هرگام به راه طلبت رفته‌ام از خویش
نقش قدمم آینهٔ‌گردش‌ حالست

در خلوت دل از تو تسلی نتوان شد
چیزی‌که در آیینه توان دید مثالست

شد جوهر نظاره‌ام آیینهٔ حیرت
بالیدگی داغ مه از زخم هلالست

بیدل من وآن دولت بی‌درد سرفقر
کز نسبت او چینی خاموش سفالست
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۶۶۳
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۶۶۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.