هوش مصنوعی: این شعر از بیدل دهلوی، احساس تنهایی، ناامیدی و بی‌پناهی شاعر را بیان می‌کند. او از نبودن همراه و همدم در زندگی خود شکایت دارد و جهان را خالی از هرگونه مونس و پناهگاه می‌بیند. شاعر از بی‌قراری و بی‌نیازی خود سخن می‌گوید و اشاره می‌کند که حتی امید به بهبودی و تغییر نیز در او وجود ندارد. در نهایت، او زندگی را گذرا و بی‌معنا توصیف می‌کند و از نبود شوق و عشق واقعی در آن می‌نالد.
رده سنی: 16+ مفاهیم عمیق عرفانی و فلسفی موجود در شعر، نیاز به درک و تجربه‌ی بالاتری از زندگی دارد. همچنین، فضای غمگین و ناامیدانه‌ی شعر ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر نامناسب باشد.

غزل شمارهٔ ۷۷۳

هما سراغم و زیر فلک مگس هم نیست
چه جای کس که درین خانه هیچکس هم نیست

به‌وهم‌، خون‌مشو ای دل‌که مطلبت عنقاست
به ‌عالمی ‌که توان ‌سوخت مشت خس هم ‌نیست

ز بیقراری مرغ اسیر دانستم
که جای یک نفس آرام در قفس هم نیست

به بی‌نیازی ما اعتماد نتوان کرد
به دل هوایی اگر نیست دسترس هم نیست

فساد ما اثر ایجاد حکم‌.تهدید است
اگر ز دزد نیابی نشان عسس هم نیست

ز خویش رفتن ما ناله‌ای به بار نداشت
فغان‌که قافلهٔ عجزرا جرس هم نیست

گذشته است ز هم‌گرد کاروان وجود
کسی که پیش نیفتاده است پس هم نیست

شرار من به چه امید فال شعله زند
که دامنم ته سنگ آمد و نفس هم نیست

به درد بیکسیم خون شو، ای پر پرواز
کز آشیان به درم کردی و قفس هم نیست

بدین دو روزه تماشای زندگی بیدل
کدام شوق و چه عشق اینقدر هوس هم نیست
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل شمارهٔ ۷۷۲
گوهر بعدی:غزل شمارهٔ ۷۷۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.